میثم صیام
مدیریت کل سایت
خرید پستی فروش آنلاین قیمت نقد و بررسی بازی Wolfenstein The New Order برای پلی استیشن ۴ PS4
نژاد برتر، نژاد آلمان ها است و اگر این را نمی فهمی، به تو خواهم فهماند. ما بر جهان برتریت داریم و به سرپرستی فرمانروای زمین، هیتلر، جهان را در آتش می سوزانیم و نسل جدیدی از انسان ها را به وجود می آوریم. هیچ نژادی جز نژاد آلمان ها حق ندارد در زمین زندگی کند. جهان، خرد شدن خود را خواهد دید و نوای مرگ رو خواهد شنید. تو دو راه داری. یا به ما ملحق می شوی یا تکه های بدنت را در کوره های داغ و آتشین پیدا می کنی. سخن هیتلر، سخن الهی است و او پیامبر ما نازی ها است. ما دستور الهی را دریافت کرده ایم و آن، نابودی ملت ها و برپایی جهان بر نژاد آلمانی است. این هدف الهی ما است پس زنده باد هیتلر…
حتما شما هم آوازه های زیادی را از عنوان جدید MachineGames، یعنی Wolfenstein: The New Order شنیده اید. در سال 2010، ساختن این عنوان رسما آغاز گردید که Bethesda Softworks، به عنوان ناشر این عنوان قرار گرفت. این امر باعث شد که انتظارات زیادی از این عنوان برود. سرانجام بعد از تاخیری نسبتا طولانی، این عنوان در 20 ماه مه امسال، منتشر گردید و نقدهای نسبتا مثبتی از این بازی، منتشر گردید. سر انجام این عنوان توانست حداکثر نمره متای خود را بر روی پلتفرم PC، یعنی نمره ی 81، کسب کند. حال به نقد این بازی می پردازیم تا ببینیم که آیا این عنوان ارزش هزینه کردن را دارد یا خیر.
Wolfenstein: The New Order
نام: Wolfenstein: The New Order
سازنده: MachineGames
ناشر: Bethesda Softworks
پلتفرم ها: PC، PS3، PS4، Xbox 360، Xbox One
سبک: شوتر، اول شخص
جهان نازی هانام: Wolfenstein: The New Order
سازنده: MachineGames
ناشر: Bethesda Softworks
پلتفرم ها: PC، PS3، PS4، Xbox 360، Xbox One
سبک: شوتر، اول شخص
یکی از عواملی که باعث شد این عنوان مورد توجه اکثریت بازیکنان قرار گیرد، داستان بازی است. داستان بازی از نوآوری جالبی برخوردار است و باعث می شود که هر بازیکنی که به داستان بازی اهمیت می دهد، جذب داستان این عنوان نیز شود. داستان بازی به جنگ جهانی دوم بر می گردد اما با اندکی تغییر. تغییر کوچک بازی، این است که این بار، آلمان نازی در جنگ جهانی دوم پیروز شده است! این شور و هیجان بازیکنان برای اینکه متوجه شوند جهان پس از پیروزی آلمان ها به چه شکل می توانسته است ادامه پیدا کند، بعث شد که داستان بازی از همان اول مورد تمجید همگان قرار گیرد. این دفعه با پیروزی آلمان ها، تکنولوژی پیشرفت چشمگیری کرده است. داستان اصلی بازی، در سال 1960 جریان دارد و یک پیروزی غرورمند و زیبا برای آلمان ها، ترسیم شده است اما به چه قیمت؟ آمریکا پس از اینکه مورد اصابت بمب های اتمی آلمان ها قرار گرفت، تسلیم شد، مسکو در آتش به خاکستر تبدیل شد، گروه ضربت چین به کلی از بین رفت و جهان در برابر آلمان ها، زانو زد. هیچ شخصی جرئت ندارد در برابر آلمان ها کوچکترین مقاومتی نشان دهد به جز یک مرد. یک مرد که کشورش را می پرستد و همچنان با نازی ها مبارزه می کند. شخصی با نام William “B.J.” Blazkowicz. او قصد مقاومت دارد تا عبرتی برای دیگر ملت ها شود و به راستی که با تمام وجودش مبارزه می کند. آلمان ها جهان را تسخیر کردند و مردم را برای لذت می کشند و تنها یک نفر به مقابله ی یک جهان می رود.
داستان بازی از نوآوری جالبی برخوردار است. شما در بازی، قدرت و شکوه آلمان ها را مشاهده می کنید. این بار جهان را در تصرف نازی ها می بینید و پیشرفت هایی که در تکنولوژی ایجاد شده است، کار را برای شما سخت تر می کند که خود به هیجان انگیز کردن هرچه بیشتر داستان، کمک می کند. از همان ابتدایی که بازی را شروع می کنید، صحنه های هیجان انگیز شروع می شوند و شما را به شدت درگیر می کند. داستان بازی هیچ گاه تکراری نمی شود و شما به سختی می توانید پیش بینی کنید که چه اتفاقی قرار است در بازی رخ دهد. یکی دیگر از جالبی ها داستان بازی این است که در ابتدای بازی، شما با یک انتخاب سخت مواجه می شوید که داستان بازی را به کل عوض می کند. این امر باعث می شود که بازی ارزش دوبار تمام کردن را داشته باشد چرا که در هر دفعه، با داستانی متفاوت رو به رو هستید. جذابیت داستانی نیز باعث می شود که شما هیچ گاه از بازی کردن خسته نشوید چرا که وجود قسمت های فرعی داستانی، اطلاعات جالب و جذابی را در اختیار شما قرار می دهد و باعث می شود که داستان بازی، فقط محدود به جنگ با آلمان ها نباشد. وجود داستان های فرعی در قالب ورقه های کاغذ، نامه و صداهای ضبط شده، داستان را مهیج تر می کند و شما را به فکر وا می دارد. یکی از جالب ترین قسمت های این داستان های فرعی، چگونگی پیروزی نازی ها بر کشورهای مختلف دنیا می باشد که واقعا زیبا و جالب در بازی قرار داده شده اند.
در نهایت گفت بازی از داستان بسیار غنی برخوردار است و وجود دو داستان مختلف بر اساس انتخاب شما، باعث می شود شما دوبار بازی را به اتمام برسانید. زیبایی و شکوه پیروزی نازی ها همراه با خرابی هایی که به بار آورده اند نیز، باعث می شود که شما حس کنید که اتفاق های بازی، دقیقا همان چیزهایی است که اگر واقعا نازی ها جنگ را پیروز می شدند، اتفاق می افتاد.
به برلین جدید خوش آمدید!
در این بازی جذاب، شخصیت های متفاوتی وجود دارند که داستان را شکل می دهند. شخصیت پردازی جالب و زیبای بازی، یکی از آلمان های مثبت بازی است. رابطه ی اشخاص با یکدیگر، تا حدی قابل قبول است اما به دلیل اینکه شخصیت اصلی بازی اکثر مواقع در ماموریت است، مدت زمان زیادی را با دیگران نمی گذراند. حال نگاهی کوتاه به شخصیت های بازی می اندازیم.
توجه: این قسمت شامل اسپویلر های داستانی می باشد.
Blazkowicz
Blazkowicz: او شخصیت اصلی بازی است. در سال 1946، دستوری مبنا بر نابودی سلاح های نازی ها، دریافت کرد و به همراه یک تیم حرفه ای، وارد عملیات شد. وی پس از برخورد شیی به پشت سرش، به مدت 14 سال از هوشیاری واقعی برخوردار نبود. او لحظات خود را در این 14 سالی که در بیمارستانی در لهستان مستقر بود را، چنین تفسیر می کند.
“چیزی به یاد ندارم. همه چیز با سرعت بسیاری اتفاق می افتد. بعضی از مواقع، فصل ها با یک پلک زدن چشم می گذرد و من فقط همینجا بر روی ویلچر نشسته ام. یک روزی جشن سال نو است، روزی تولد و روزی هم نازی ها به اینجا می آیند و افرادی را با خود می برند. آنها مریضانی که درمان شده اند را به بردگی می برند. هرچند که رئیس بیمارستان مقابل آنها ایستادگی می کند و داد و فریاد می کند، در آخر برگه ها را امضا می کند. هیچ چیزی را به یاد ندارم…”
او پس از 14 سال، حافظه اش به دست می آورد ولی متوجه می شود که نازی ها جهان را تسخیر کرده اند و جنگ پایان یافته است. او به یک گروه مقاومت که سرپرستی آن به عهده ی Caroline Becker است، ملحق می شود. حال او فرصتی برای گرفتن یک انتقام شیرین دارد. او عاشق “Anya”، دختری که در بیمارستان از او مراقبت می کرد است.
Frau Engel
Frau Engel: یک فرمانده مونث آلمانی. او دختران را برای خدمت کردن به نازی ها آماده می کند و سرپرستی جوانان را بر عهده دارد. یک روانی که کل زندگی خود را صرف خدمت کردن به نازی ها کرده است و نازی ها را به خیلی از اهدافشان رسانده است. او بیشتر از هر شخصی بر روی زمین، به نازی ها وفادار است و هیچ گاه برای نابود کردن گروه های مقاومت، کوتاه نمی آید. او از اشخاصی است که هیچگاه نمی خواهید با شما لج کند. یک دیوانه که حتی پس از آنکه صورتش به طور کامل له شد، هرگز عقب ننشست و همچنان به مبارزه ادامه داد. او از مهم ترین فرماندهان نازی است.
Anya
Anya: یک دختر جوان که در لهستان به دنیا آمد. شخصی که عاشق “بلازکوویچ” است و هر کاری را به خاطر او انجام می دهد. در زمان فراموشی بلازکوویچ، او به طور کامل در بیمارستان از او نگهداری می کرد. پدر و مادر او رئیس بیمارستان بودند و نازی ها آنها را تحت فشار شدیدی قرار می دادند.سرانجام نازی ها گفتند که دیگر نیازی به آنها ندارند و تمام خانواده “آنیا” را به قتل رساندند. او همیشه به دنبال راهی است که از نازی ها انتقام بگیرد و برای همین با عشق خود، به برلین رفت و به گروه مقاومت پیوست.
در کل بازی دارای شخصیت های متعدد است ولی اکثر آنها تاثیر به سزایی بر داستان ندارند و Blazkowicz، همه ماموریت ها را انجام می دهد پس ارتباط چندان قوی میان دیگر شخصیت های بازی، دیده نمی شود.
دنیای هیتلر، تکنولوژی های هیتلر
گیم پلی این بازی، از جذاب ترین قسمت های بازی است. گیم پلی بازی با توجه به تکنولوژی که نازی ها در سال 1960 به دست آورده اند، تنظیم شده است. جذابیتی بی کران از یک دنیای جدید که در کمتر بازی مشاهده شده است. گیم پلی بازی، بسیار گسترده و متنوع است. از بخش مبارزات که مهم ترین قسمت گیم پلی است شروع می کنیم.
بازی در 1960 نازی ها جریان دارد و تکنولوژی این زمان، اسلحه های گوناگون و قدرتمندی را به وجود آورده است. وجود اسلحه های بزرگ و قدرتمند در بازی، باعث می شود که بازی در زمان نبردها، بسیار خشن شود. یکی از عواملی که هم بازی را خشن تر کرده است و هم آن را به شدت جذاب تر کرده است، توانایی استفاده از دو اسلحه همزمان است. اندازه اسلحه اصلا اهمیتی ندارد! هر چقدر هم که اسلحه شما بزرگ باشد، اگر جفتی از اسلحه داشته باشید، هر کدام را در یک دست خود می گیرید و در شلیک اسلحه ی مورد نظر هم آزاد هستید. با انجام اینکار، می توانید همزمان با دو اسلحه به طرف یک شخص شلیک کنید و ضربه ی شدیدی را به دشمن وارد کنید. در این حالت، دست و پای دشمنان به نحو کاملا جذابی از بدنشان جدا می شود و شما نهایت لذت را از این کار خواهید برد! البته دشمنان شما نیز هر چه قدر در بازی به پیش روید، قوی تر می شوند تا حدی که در مراحل آخر بازی، سربازانی با داشتن زره های سنگین و وجود موجودات آهنی عظیم الجثه، شما را به بدبختی می اندازند! هر یک را که پس از بدبختی های فراوان از بین می برید، دوتای دیگر از آنها جلوی شما سبز می شوند و با آرپیجی و مسلسل های قدرتمند، از شما پذیرایی شاهانه می کنند. جذابیت بسیار زیاد در این قسمت، به دلیل خشن بودن بسیار زیاد آن است و همین عامل باعث می شود که بازی از هیجان به شدت بالایی برخوردار شود. شما از کشتن نازی ها لذت خواهید برد و تنوع بسیار زیاد اسلحه و ارتقا پذیری آنها، شما را در این راستا هیجان زده تر می کند!
در شروع اکثر ماموریت ها، شما توانایی آن را دارید که به صورت مخفی کاری در بازی عمل کنید. پشت دشمنان بروید و با چاقو آنها را از پا در آورید و یا از اسلحه های صدا خفه کن دار استفاده کنید. مخفی کاری، چیزی است که بسیاری از بازیکنان عاشق آن هستند و اگر قرار است شاهد یک مخفی کاری باشند، انتظار دارد که یک مخفی کاری به تمام معنا را تجربه کنند. در این بازی، مخفی کاری های زیادی با توجه به سلیقه ی بازیکن، وجود دارد. متاسفانه بزرگترین ضعف بازی، در قسمت مخفی کاری آن است. هوش مصنوعی دشمنانتان در حین مخفی کاری، به شدت ضعیف است و باعث می شود که بازی به طرز مسخره ای در این حالت ها، آسان شود. برای مثال دو دشمن از رو به رو در حال صحبت با یکدیگر هستند و وقتی یکی را از پای در می آورید، ناگهان دشمن دیگر را در جایی دیگر می بینید که حتی متوجه شما هم نشده است! تنها صورتی که دشمنان متوجه شما می شوند، آن است که از رو به رو به سوی آنها حمله ور شوید و اگر حتی یک درجه کج تر باشید، دشمنان شما هرگز متوجه نزدیک شدن شما نمی شوند! شکل دیگری از ضعف در هوش مصنوعی دشمنان در قسمت مخفی کاری، در قسمت هایی است که دشمنانتان جسد شخصی را پیدا می کنند. در این حالت یا اصلا متوجه نمی شوند و از کنار جنازه رد می شوند، یا تا جنازه را دیدند به سمت شما حمله ور می شوند! حال چگونه موقعیت شما را متوجه می شوند، یکی از دیگر از مسخرگی های هوش مصنوعی است.
در کل باید گفت که هوش مصنوعی دشمنان در حین مخفی کاری، کاملا ضعیف و مسخره است و مخفی کاری ها را به شدت آسان می کند. متاسفانه این امر، به بازی ضربه ی زیادی را وارد کرد.
از هر طرف سمت دشمن بروید، متوجه نمی شوند!
محیط بازی، گسترده است و اشیای زیادی در محیط بازی پنهان شده است. همین امر باعث می شود تا بازیکن به گشتن در محیط بزرگ بازی، ترقیب شود. شما مانند اکثر بازی های اول شخص، با حرکت بر روی اسلحه دشمنانتان، خشابی بدست نمی آورید بلکه باید بر سر اسلحه هر کدام از دشمنانتان بروید و تیر جمع آوری کنید. هر اسلحه هم معمولا حدود 8 یا 7 تیر دارد پس در استفاده از گلوله نیز، نباید افراط کنید. کم بودن تیر اسلحه دشمنان، باعث می شود که شما در محیط بازی به جستجوی تیر بپردازید که اکثر مواقع، 45 یا 30 گلوله در محیط به طور یکجا پیدا می شود. در این بازی، شما قابلیت پوشیدن زره دارید اما نه به گونه ای که در اکثر بازی ها می بینید. یک قسمت از صفحه، مقدار زره شما را نوشته است و با هر تیر خوردن، مقدار آن کم می شود. پس باید در محیط به دنیال زره نیز بگردید. اینگونه شانس بیشتری در مبارزات دارد. وجود بسته های جان در محیط، یکی از عوامل دیگری است که باعث می شود که شما در محیط به گردش بپردازید. جالب اینجا است که اگر حتی جان شما کامل باشد، بسته های جان را می توانید استفاده کنید! برای مثال میزان جان شما 100 است و بسته ی 40 تایی جان را دریافت می کنید. در این حالت جان شما 140 می شود ولی در هر ثانیه، یک واحد جان از شما کم می شود تا دوباره به مقدار جان 100 برسید. این امر، در نبردها کمک شایانی می کند. جعبه هایی نیز در بازی هستند که ارتقا دهنده اسلحه هستند و با گرفتن آنها، اسلحه ای را که در دست دارید را ارتقا می دهند. ارتقا هایی که بازی را تا حد قابل توجهی عوض می کنند و بازیکن را شگفت زده خواهند کرد.
با تمام جدیت های که بازی دارد، قسمت های Fun هیچ گاه از بازی حذف نشده اند! در قسمتی از پایگاه، شما هنگامی که می خوابید، وارد یک ماموریت می شوید که هدف آن، “فرار از قلعه ی ولفشتاین” است. گرافیک این قسمت، در سطح بازی های آتاری است! این قسمت از بازی، به عنوان قسمت Fun بازی است که واقعا باعث می شود بازیکن پس از ماموریتی سخت، با انجام این قسمت از بازی، کمی مغز خود را استراحت دهد.
در کل باید گفت که گیم پلی این بازی، از خشنونت و هیجان بالایی برخوردار است ولی ضعف شدید در هوش مصنوعی دشمنان در حین مخفی کاری، یکی از بزرگترین مشکلات بازی است.
زیبایی به سبک نازی ها
در واقع یکی دیگر از عواملی که باعث شده است این بازی مورد توجه قرار بگیرد، بهره مندی از یک گرافیک قدرتمند است. محیط بازی، گرافیک بالایی را دارد که یاعث می شود بازی از قبل هم جذاب تر شود. البته مهم ترین مشکل گرافیک بازی، دیر لود شدن تکسچرهای بازی است. برای حل این مشکل،در همان روز اول یک پچ منتشر شد ولی به علت حجم زیاد آن، شاید بسیاری از افراد توانایی دانلود آن را نداشتند چرا که حجم این پچ، حدود 5 گیگابایت است. در واقع این یک ضعف به شمار می آید چرا که با دانلود نکردن این پچ، گرافیک بازی تا حد بسیار زیادی شما را آزار می دهد و در قسمت های مختلف، بازیکن را اذیت می کند. با این حال این پچ در همان روز اول منتشر شد و بسیاری از بازیکنان، به اجبار آن را دانلود کردند و عده ای نیز، به ناچار با مشکلات بازی دست و پنجه نرم کردند. اگر از این مسئله کمی چشم پوشی کنیم، در کل گرافیک بازی، در سطح بسیاری خوبی قرار دارد. طراحی دشمنان در بازی، گرافیک را خیر کننده تر می کند. در واقع طراحی دشمنان و لباس های آنها، بسیار خوب و دلپذیر است اما تا حدودی با گرافیک محیط، بازخوانی ندارد. البته این موضوع بسیار مهمی نیست ولی به هر حال طراحی محیط، بهتر از این هم می توانست باشد. در بعضی مواقع، باگ هایی در قسمت گرافیک دیده می شود. این باگ های دائمی نیستند ولی در حین وقوع، صحنه های مضحکی را به نمایش می آورند اما باگ های بسیار کمی وجود دارد و مسئله ی خاصی نیست. در کل گرافیک بازی در سطح بالایی است و حتما بازیکن از گرافیک بازی، نهایت لذت را می برد.
بر روی طراحی چهره نیز، بسیار جالب کار شده است و شخصیت های اصلی بازی، از چهره پردازی قابل قبولی برخوردار هستند. چین و چروک های دقیق و طراحی جالب، در چهره ی اکثر اشخاص دیده می شود. برای مثال طراحی چهره “Frau” بسیار جالب و بحث برانگیز است. شما به سختی می توانید تشخیص دهید که او چند سال دارد یا شاید هم گونه های خود را عمل کرده است! دقت در طراحی چهره، یکی دیگر از آلمان های مثبت بازی است.
طراحی محیط زیباست. ببینید ژنرال آلمانی چطور شک کرده
یکی دیگر از قسمت های مهم در قسمت گرافیک، نورپردازی آن بازی است. در این بازی، نورپردازی جالبی در بازی نهاده شده است. البته در بسیاری از مراحل، شما شاهد یک نورپردازی بی نقص هستید اما در بعضی از ماموریت های دیگر، نورپردازی به شیوه ی کاملا غیر حرفه ای در بازی گنجانده شده است. نورپردازی در شب ، از قدرت بسیار بالایی برخوردار است و صد در صد یک نورپردازی چشم نواز، در بازی مشاهده می شود. اما در یکی دوتا از مراحلی که بازی در روز اتفاق می افتد، نورپردازی بسیار بدی قابل رویت است اما می توان از آن چشم پوشی کرد. در کل، نورپردازی بازی، در سطح قابل قبولی است و در حین شب، شما یک نورپردازی کم نقص را رویت می کنید.
فریاد از ظلم آلمان ها
یکی از آلمان هایی که برای بعضی از بازیکنان به شدت اهمیت دارد، صداگذاری در بازی است. در این بازی، شما شاهد یک صداگذاری بی نقص می باشید. صدای جالب شخصیت ها و وجود احساسات درون آنها، بازی را جذاب تر می کند و اجازه نمی دهد بازی کاملا خشک و یکنواخت شود. این مسئله، در هنگام تیراندازی و نبردها نیز صدق می کند. صدای هیجان انگیز سلاح های 1960 هیتلر، بازی را جذاب تر می کند. دشمنان شما در هنگامی که تیر می خورند نیز، فریادی می کشند البته اگر بتوانند! اگر شما مغزشان را به ژله تبدیل کنید، صد در صد فرصتی برای فریاد زدن ندارند! نازی ها، در هنگام تیر اندازی، با یکدیگر هم به صورت بلند صحبن می کنند که حس ترس یا خشم، به صورت واضح در آن دیده می شود. در کل باید اعتراف کرد که صداگذاری در بازی، در سطح بالایی قرار دارد.
موسیقی در بازی ها، یکی از عوامل پیش برنده ی بازیکن در بازی است و بسیاری از بازیکنان، به دلیل موسیقی است که آن بازی را تمام می کنند. در این عنوان نیز، موسیقی در سطح قابل قبولی در بازی گنجانده شده است. موسیقی جالب در منوی بازی، یکی از موسیقی های جذاب بازی است که باعث می شود از همان ابتدایی که وارد بازی می شوید، حس و حال بازی وارد شما بشود! در حین بازی، موسیقی به میزان کمتری وجود دارد اما کاملا حذف نمی شود. صد در صد در بازی شوتر اول شخص، موسیقی در حین گیم پلی، خیلی معمول نیست پس نبودن موسیقی فراوان در حین گیم پلی، نکته ی منفی حساب نمی شود. در کل، موسیقی بازی نیز در حد قابل قبول است و به میزانی که بازی نیاز دارد، در آن موسیقی وجود دارد.
این قسمت از بازی، صداگذاری توش خیلی خوب کار شده
در نهایت باید گفت که عنوان Wolfenstein: The New Order، توانست تا حدودی انتظارات را برآورده کند. این بازی از لحاظ اکشن بودن و داشتن هیجان، کاملا بی نقص است و یک شوتر واقعی به حساب می آید. امتحان کردن این عنوان جذاب، هرگز خالی از لطف نیست چرا که تقریبا تمام آلمان های یک شوتر ایده آل، در این بازی نهفته است.
منبع: گیمفا
آخرین ویرایش: