نقد و بررسی بازی The Evil Within برای پلی استیشن 4 PS4

شینجی میکامی سازنده ی بازی های مختلفی است که اکثرا به سبک ترسناک و دلهره آور می باشند.ایشان قوه ی تخیل بسیار بالای دارد که با استفاده از آن می توان با ساخت هر بازی, علاقه مندان به سبک ترسناک را حسابی شگفت زده کند.

حرف اول:
او باری دیگر دست به ساخت یک بازی جدید برد و در انتها The Evil Within را در اختیار علاقه مندان قرار داد .آقای میکامی که در ساخت بازی های سبک ترس و بقا تبحر بسیاری دارد و تاکنون به خوبی توانسته در ساخت این سبک از بازی ها به موفقیت برسد.

هم اکنون The Evil Within نیز پس از انتشار توانست به یکی دیگر از عنوان های موفق آقای میکامی تبدیل شود و تمامی بازیکنان از تجربه ی بخش های مختلف این بازی لذت بردند.

داستان بازی ۸٫۵ از ۱۰

داستان بازی گیج کنندگی خاصی دارد که امکان ندارد از مان ابتدا متوجه ی آن بشوید.در اصل شما نمی توانید به محض ورود به بازی و آغاز آن بفهمید قضیه از چه قرار است بنابراین باید با هر قدمی که در گیم پلی بر می دارید بخشی از داستان بازی را برای خود تحلیل کنید.

نقش اول این بازی فردی است به نام سباستین کاستیانوس که شما بازی را با او انجام می دهید. سباستین یک مامور پلیس می باشد که در ابتدای بازی به همراه سه تا از همکارانش برای رسیدگی به پیامی که به دلیل شورش در تیمارستان دریافت کردند به آنجا می روند و ورود به تیمارستان شروع بازی می باشد.

اما پس از ورود با چیزی روبرو می شوند که بسیار غیر منتظره است همه جا پر از خون است و آن ها نمی دانند چه اتفاقی افتاده یکی از آن ها بیرون می ماند و سباستین به همراه همکارش وارد اتاق دوربین ها می شوند از آنجا چند پلیس دیگر را می بینند که تکه تکه می شوند سباستین به پشت سرش نگاه می کند و آن کسی که پلیس ها را کشته می بیند و دیگر هیچ نمی بیند.


شروع بازی مثل همیشه از ورود به تیمارستان و بیدار شدن سباستین در یکی از اتاق های آن می باشد .همانطور که می دانید بازی هایی که در تیمارستان رخ می دهد اکثرا همینطوری آغاز می شوند پس این امر در The Evil Within نیز عادی و معمول است.اما جالب اینجاست که پس از گذشت مقداری از گیم پلی بازی از شر تیمارستان خلاص می شویم و بازی تازه آغاز می شود, خب این کمی جدید تر می شود و شما تازه نفس می خواهید بازی را آغاز کنید. سباستین پا به مکانی می گذارد که در ابتدا باور نمی کرد واقعی باشد, همه چیز جدید و بسیار غیر قابل قبول بود اما سباستین فهمید که حالا باید بداند چطور از جان خود مراقبت کن و زنده بماند .

گیم پلی ۹٫۳ از ۱۰

اولین و بهترین نکته ای که قابل توجه است طراحی و کیفیت بسیار عالی محیط بازی است چیزی که به خوبی در سری بازی های رزیدنت اویل که یکی دیگر از هنر های این کمپانی می باشد را مشاهده کردیم.

این بازی نیز به همان صورت خیره کننده می باشد و در عین حال باعث به وجود آمدن احساس ترس می باشد که در این سبک از بازی القا کردن این حس خیلی تاثیر خوبی روی بازیکنان آن می گذارد .

در کنار آن وجود همکاران سباستین در بازی که باعث گنگ بودن آن می شوند در کل مشخص نیست که این دو نفری که همراه سباستین هستند چه نقشی در بازی دارند این مرموز بودن بازی و این که اجازه نمی دهد بازیکن حتی فکر کند که هر ثانیه از بازی قرار است چه اتفاقی بیفتد و با چیز هایی روبرو می شود که حتی انتظار آن را ندارد بسیار جذابیت بازی را بالا می برد .


اما این تنها چیزی است که بازیکن در ابتدا فکر می کند چرا که پس از گذشت حداقل پنج مرحله از بازی که در The Evil Within آن را Chapter می نامند شما بادوستان خود در محیط های مختلف بازی مواجه می شوید.پس از آن همراه هم به جلو پیش می روید و در این بین به یک دیگر کمک می کنید.

زمانی که شما گیم پلی بازی را به همراه دوستان خود تجربه می کنید می توانید در نبرد های مختلف به آن ها کمک کنید و حتی از آن ها کمک بگیرید و این قابلیت در بازی می تواند به شما در بهتر بازی کردن گیم پلی کمک کند.

گیم پلی بازی را می توان خارق العاده توصیف کرد یک بازی که در سبک خودش به معنای واقعی کلمه توانسته آن را نشان دهد آن ترس و وحشت را که در این بازی می توان گفت آن را به طور کلاسیک بیان کرده تا تغییری در آن حاصل شود

دوربین در هنگام شلیک کردن دقیقا در پشت دست شما قرار می گیرد و این نشانه گیری را کمی سخت می کند و احساس ترس باعث می شود که هیجان بازی در این قسمت نیز بالا تر برود .

گیم پلی بازی از دو حالت Easy و Casual تشکیل شده است که در حالت اول کمی آسان تر است و شما به خوبی می توانید از آن لذت ببرید و بازی را کمی راحت تر ادامه دهید و حتی می توانید کمی با موضوع آن محیط ها و حتی دشمنانتان در بازی نیز آشنا شوید .

و اما قسمت دوم بازی که همان Casual است در این حالت شما به خوبی می توانید یک ترس و وحشت ناب را تجربه کنید چیزی که حتی انتظارش را هم نمی کنید و شما در این قسمت به هیچ عنوان نمی توانید حتی یک ثانیه احساس راحتی بکنید یا باید فرار کنید یا مبارزه یا حتی قایم شوید.


البته این بازی یک قسمت دیگر هم دارد که قفل می باشد و برای باز شدن آن شما باید حتما مرحله یا قسمت دوم بازی را رد کنید تا بتوانید از قسمت سوم استفاده کنید که اینطور که مشاهده شده قسمت سوم به مراتب سخت تر از آنی است که بتوان آن را رد کرد اما خب خیلی ها که به این سبک از بازی ها علاقه دارند به خوبی می توانند از پس آن بر بیایند .

تنوع بین اسلحه های بازی بسیار است اما به صورت کم در اختیار بازیکن قرار می گیرد اما همان سلاح ها بسیار عالی طراحی شدند و کار کردن با آن ها بسیار عالی و لذت بخش است که در بازی از سلاح های سرد نیز استفاده می شود از آن جایی که در ابتدای بازی شما هنوز چیزی در دست خود برای دفاع ندارید بازی در ابتدا از دادن آیتم ها و سلاح هایی همچون چاقو , تیرکمان و … استفاده می کند اما بنا به سخت تر شد هر مرحله از بازی و جلوتر رفتن بازیکن در بازی می توان اسلحه های خوبی به دست آورد که البته به بازی کردن گیمر نیز بستگی دارد.

در بازی به شما تیر کمان هم داده می شود که تیرهای مختلفی نیز برای آن موجود است که بنا به جلو رفتن شما در مراحل بازی می توانید آن را دریافت کنید که تیرهای آن شامل تیر ساده تیر بمبی , انفجاری , سرعتی, برقی , یخی و … می باشد که لذت خاصی در بازی به شما می دهد .

چیز دیگری که در بازی جذابیت و هیجان آن را بالا می برد وجود تله هایی است که هیچ گونه نشانی از وجود خود ندارند و بازیکن به طورغیر قابل پیش بینی با آن ها روبرو می شود و در بعضی مواقع هم به هیچ عنوان امکان فرار از آن را ندارد و بعد از کسب کردن تجربه در آن مرحله می تواند بار بعدی که با آن روبرو شد از گیر افتادن در آن جلوگیری کند


حتی در مواقعی که مهماتتان تمام شده باشد می توانید با بهره گرفتن از قابلیت مخفی کاری بازی به شکار دشمنان بروید. بطری های شیشه ای در قسمت های مختلف بازی مخصوصا در محیط های باز آن قرار دارند که می توان با استفاده از آنها حواس دشمنان را پرت کرد و بطور آهسته و از پشت آنها را به وسیله چاقو از بین برد، یا فرار کرد این قابلیت برای همه دشمنان جواب نمی دهد و متاسفانه این سیستم همیشه درست عمل نمی کند و گاهی اوقات پرتاب بطری و ایجاد صدا اصلا تاثیری روی حرکات دشمنان نمی گذارد.

علاوه بر این امکان از بین بردن دشمنان با استفاده از تبر و مشعل های آتشین نیز وجود دارد که البته از هر کدام از آنها برای کشتن یک دشمن می توان استفاده کرد این درحالیست که در یکی از مراحل که Joseph به عنوان یار کمکی حضور دارد، می تواند تعداد نامحدودی از دشمنان را با استفاده از تبر خود تکه تکه کند!

در ضمن این بازی دارای تنوع دشمنان زیادی است شما زامبی های متفاوتی را می بینید که هر کدام قابلیت های خود را دارند بعضی از آن ها حتی باهوش تر از چیزی که نشان می دهند هستند و عمل می کنند و همینطور بعضی از از زامبی ها هم هستند که از سلاح های مختلفی استفاده می کنند که این سختی مبارزه با آن ها را بیشتر می کند.


در بازی شما با دشمنان ریز و درشت زیادی روبرو هستید که تنوع آن ها بسیار زیاد است و کشتن بعضی از آن ها بسیار سخت تر از آنی می باشد که حتی بتوانید به آن فکر کنید اما خب همین سختی است که لذت بازی کردن را بالاتر می برد بعضی وقت ها در عینی که اصلا انتظار ندارید زامبی ای که کشتید دوباره بر می خیزد و به سمت شما حمله ور می شود به همین دلیل در اینجور مواقع آتش زدن بهترین گزینه ی موجود است که در بازی به شما سلاح هایی برای انجام این کار هم داده می شود.

در داخل گیم پلی بازی به شما قابلیتی داده شده که می توانید به خوبی از آن استفاده کنید و آن شیشه های سبز رنگی است که در بین بازی می توانید آن ها را جمع آوری کنید که این شیشه ها به شما امکان آپگریت کردن سلاح ها , نوار سلامتی و ویژگی های دیگر را می دهد .

تنها مشکلی که گیم پلی بازی دارد این است که سباستین پس از این که مدت زمان طولانی می دود خسته شده و دیگر قادر به راه رفتن نیست.در این بخش از بازی شما باید مدت زمانی صبر کنید تا او نفسی تازه کرده و دوباره به راه خود ادامه دهد.این امر در بازی در بعضی از مراحل آن بسیار مشکل درست می کند به گونه ای که بازیکن در بعضی از مواقع حسابی عصبانی می شود.برای مثال دشمنی بسیار بزرگ و قدرتمند به دنبال شماست و شخصیت اصلی باید تا جایی که می تواند تند بدود اما در همین بین خسته شده و وسط راه می ایستد.

از آن جایی که سرعت دشمنان شما در The Evil Within بسیار بیشتر از حد انتظار است در این زمان ممکن است شما گیر بیفتید.چرا که سباستین از خستگی دیگر راه نمی رود و دشمن هم با تمام سرعت به سمتش می دود.همین امر یکی از اعصاب خورد کن ترین قسمت گیم پلی این بازی است.


بازیکن با تمام سعی و تلاش خود می دود تا از دست این دشمن جان سالم به در ببرد یا حداقل فاصله ای برای شلیک گلوله به دشمن پیدا کند که سباستین وسط راه می ایستد و هیچ کاری نمی کند.در این میان است که بازیکن دلش می خواهد هر چه که در دست دارد را در سر این شخصیت تنبل بکوبد.

اما خب می توان آرامش را حفظ کرد و بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی که سباستین خستگی در کرد دوباره دوید و بازی را ادامه داد, با وجود این مشکل باز هم این امر جزئی از گیم پلی بازی است و بازیکن باید با آن سر کند پس راهی جز سعی و تلاش برای زنده ماندن وجود ندارد.

البته باید دقت داشته باشید که شما می توانید تمامی سلاح هایی که از محیط های مختلف جمع آوری می کنید را آپگریت کنید.این عمل در The Evil Within کمی متفاوت و جالب انجام میشود.در محیط های مختلف بازی آینه های شکسته ای وجود دارد که با ورود به آن ها وارد یک مکان جدیدی می شوید.

در این مکان تنها یک پرستار حضور دارد که شما را راهنمایی می کند, شما در این بخش می توانید Save های خود در بازی را مشاهده کنید و مهم تر از همه این که می توانید سلاح های خود را آپگریت کنید.


جهت انجام این کار باید به یکی از اتاق های رفته و بر روی یک صندلی الکتریکی بنشینید, بله تعجب نکنید چون درست شنیدید.آن جای که تمام اتفاق های این بازی به صورت ناگهانی رخ می دهند, سباستین هنوز نمی داند که آیا این اتفاق ها تنها ساخته ی ذهن اوست و یا واقعیت دارد.

به زبان ساده تر او هم چنان بین واقعیت و دروغ گیر افتاده و نمی داند باید چه کار کند, همین امر باعث شده بخش آپگریت کردن سلاح ها و دیگر قسمت های بازی در مغز سباستین انجام گیرد.به همین دلیل او باید بر روی یک صندلی الکتریکی بنشیند و ابنگونه ذهن خود را آپگریت کند.


خب راستش من به شخصه در ابتدا این موضوع را خنده دار می دانستم اما پس از گذشت مدتی از گیم پلی و آشنا شدن با محیط های مخوف و عجیب بازی, به این نتیجه رسیدم که روان یک انسان می تواند هر چیزی را بسازد.این ساختن ها گاهی اوقات می توانند آنقدر روشن باشند که انسان پس از مدتی نواند رویا و واقعیت را از هم تشخیص دهد.


آقای میکامی نیز در The Evil Within از چنین روشی الهام گرفته و سعی کرده تمام این اتفاق ها را در ذخن سباستین به بازیکن نشان دهد.همین امر خود یک سیستم بسیار جدید است که در بازی های زیادی آن را مشاهده نکردیم.

این عمل در The Evil Within نیز یکی از قابلیت های بسیار متفاوت گیم پلی آن محسوب می شود و زمانی که بازیکن برای اولین بار با آن مواجه شد, بسیار تعجب می کند و برایش جذابیت دارد.همین امر باعث می شود بازیکن بیشتر به سبک غریب و جدید بازی جذب شده و بیشتر دوست داشته باشد آن را تجربه کند.

با این وجود گیم پلی The Evil Within را می توان بسیار دوست داشتنی, ترسناک, جالب و هیجان انگیز دانست به همین دلیل می توان نمره ی قبولی را به آن داد.

گرافیک ۷ از ۱۰

این بازی از گرافیک هنری بسیار خوبی نیز برخوردار است که به صراحت می توان آن را قابل قبول و دوست داشتنی نامید در بازی محیط های تاریک و حتی محیط های ترسناک بسیار عالی طراحی شده اند به طوری که بازیکن به هیچ عنوان در جایی قرار نمی گیرد که برای بار دوم به آن جا وارد شده باشد یعنی محیط های داخل بازی تکراری نمی باشند تا باعث خستگی نشود.

جدا از آن ترس را در هر کجای بازی چه در محیط های باز و چه بسته می توان با هر قدمی که برداشته می شود احساس کرد و این ترس از اتفاق های آینده و غیر قابل پیش بینی , محیط هایی که به طور عالی ترسناک طراحی شده اند و دشمنانی که مستقیم و غیر مستقیم و گاهی نیز در خفا وارد بازی می شوند به خوبی به بازیکن القا می شود در سری بازی های ترس و بقا این موضوع بسیار قابل توجه هست و کاملا مورد توجه قرار می گیرد .


یکی دیگر از نقاط گرافیک عالی بازی این است که جزئیات بازی در آن نیز عالی انجام شده طراحی لباس های شخصیت های بازی و همینطور شخصیت سازی در بازی که بسیار عالی روی آن ها کار شده است قابل توجه می باشد .

انیمیشن در بازی نیز به درستی انجام شده و حتی تمامی ریزه کاری ها در آن به خوبی توجه شده و توانسته به خوبی نشانگر این باشد که بازی از گرافیک عالی ای برخوردار است .

گذشته از سبک هنری بازی و طراحی محیط گرافیک آن یک بخش فنی هم دارد که متاسفانه انتظار ما را از بازی برآورده نکرده است این بخش از گرافیک بازی مشکل بزرگی است که انتظار می رفت خیلی بهتر از این روی آن کار شده باشد


بازی دارای باگ های بسیار زیاد و شدیدی است که باعث می شوند در قسمت هایی از بازی که بسیار هیجان انگیز است مشکل به وجود بیاورد و همین بازیکن را خسته می کند و حتی امکان دارد از ادامه دادن آن منصرف هم بشود که این یک نکته ی منفی در کنار گرافیک بسیار زیبای آن محسوب می شود.

یک بخش لودینگ بازی هم در این قسمت قرار دارد که به دلیل پایین بودن سرعت آن کمی بازیکن را خسته می کند .

هوش مصنوعی ۱۰ از ۱۰

این بازی از هوش مصنوعی عالی و باس های بسیار خوبی برخوردار است بازی دارای دشمنان و زامبی های زیادی است که همچون نمسیس سایلنت هیل پرقدرت می باشند که هیجان بازی را بالا می برند و بعضی وقت ها حتی باعث وجود ترس زیاد هم می شود که کشتن و از بین بردن دشمنان را بسیار سخت تر می کند و جذابیت بازی را بالا تر می برد.


همانطور که پیش تر نیز ذکر کردیم, در The Evil Within شما بیشتر مواقع باید پنهان شوید اما هوش مصنوعی در بازی آنقدری قوی است که شما با کوچک ترین صدای ممکن می تواند تمام دشمنان موجود در محیط بازی را به دنبال خود بکشانید.

بعضی مواقع آنقدر غیر منتظره پشت سرتان سبز می شوند که حتی فرصت فرار هم پیدا نمی کنید .مواقعی در بازی وجود دارد که حتی شما با پنهان شدن هم کاری از پیش نمی برید و تنها راهی که برایتان می ماند فرار است.همین امر خود هوش مصنوعی عالی در بازی را نشان می دهد که بدون شک می تواند یکی از بهترین بخش های The Evil Within باشد.

نورپردازی ۸٫۷ از ۱۰

در این بازی به خوبی می توان نورپردازی را مشاهده کرد سایه ها تاریک بودن فضا که در عین تمام تاریک بودن آن به خوبی می توان محیط اطراف را مشاهده کرد . در بعضی از قسمت های بازی در فضای آزاد و شب انجام می شود که آتش هایی را که در بازی افروخته شده اند بسیار زیبا طراحی و نورپردازی شده اند

موسیقی ۹٫۶ از ۱۰

بازی از موسیقی عالی ای برخوردار است به صورت کلی موسیقی در بازی های ترسناک به عنوان یکی از اصلی ترین نکات آن محسوب می شود تا بتواند احساس ترس و هراس از برداشتن قدم بعدی را به خوبی به بازیکن القا کند برای مثال وقتی شما در شب قرار دارید موسیقی به طور شگفت انگیزی احساس ترس را درون شما به وجود می آورد و یا این که در روز موسیقی بازی به سبک بسیار عالی ای تغییر می کند و زمانی که مقابل دشمنانتان قرار میگیرید مسلما ریتم سریع تری به خود میگیرد تا هیجان بازی را بالاتر ببرد .


البته در این بازی این را هم باید گفت که بیشتر در شب هنگام و یا در محیط های بسته انجام می شود اما خب به خوبی می تواند موسیقی را در آن حس کرد.

صداگذاری ۸٫۲ از ۱۰

در کنار آن صداگذاری هم سعی شده تا به بهترین نحو ممکن انجام شود به طور مثال صدای قدم برداشتن بازیکن ،صدای پرش و کوبیدن به اطراف صدای شلیک گلوله صدای افتادن وسیله ای روی زمین هر کدام از این موارد بنا به نوع خودشان از صداگذاری عالی ای برخوردارند که باعث جلب توجه بازیکنان می شود و با روح و روان شما بازی می کند.

در اینجا همیشه نباید ترس زمانی به سراغتان بیاید که در مقابل دشمنانتان هستید در آن صورت باید بترسید فرار کنید یا مبارزه کنید اما این بازی این احساس را حتی زمانی که در قصر یا مکان های خالی هستید هم در شما به وجود می آورد اما به گونه ای متفاوت به طور مثال فضا سکوت مطلق و شما فقط می توانید صداهای خفیف و خرخر مانندی را بشنوید که بسیار مرموز و در عین حال ترسناک می باشند که در همان هنگام به طور واضح صدای هر قدم خود را هم می شنوید که بنا به صداگذاری عالی در بازی اکوی آن نیز بسیار تاثیر گذار می باشد.


علاوه بر این ها صدای شخصیت های بازی همنیطور خود سباستین بسیار عالی و گیرا می باشد در کنار آن صدای زامبی ها هم به خوبی می تواند ترس را در وجود شما به وجود آورد.با این وجود این بخش از بازی نیز می تواند نمره ی قبولی را دریافت کند و به گونه ای قابل قبول و خوب نامیده شود.

نتیجه گیری ۸ از ۱۰

این بازی را جدا از باگ ها و ضعیف بودن آن در قسمت فنی گرافیک می توان بازی ای عالی در سبک ترس و بقا بیان کرد که اگر طرفدار ترس و این سبک بازی ها هستید پیشنهاد می کنیم حتی یک ثانیه هم در انتخاب این بازی شک نکنید و این بازی زیبا و هیجان انگیز را تجربه کنید.