میثم صیام
مدیریت کل سایت
خرید پستی فروش آنلاین قیمت نقد و بررسی بازی Call of Duty : Infinite Warfare Legacy Edition برای پلی استیشن 4 PS4
وظیفه توسعه نسخه جدید Call of Duty که حالا به صورت چرخشی توسط سه استودیو اینفینیتی وارد، تریآرک و اسلجهمر انجام میشود، امسال بر عهده استودیو اصلی یعنی اینفینیتی وارد بود. استودیویی که تصمیم گرفت تا عصر جدیدی را در این سری شروع کرده و آن را به فضایی جدیدتر و دورتر ببرد. اینکه این تصمیم باعث بهبود این مجموعه شده یا از پشت به آن خنجر زده را در ادامه بررسی به آن خواهیم پرداخت.
داستان و ریشه آن اگرچه کلیشهای و تکراری است اما به خوبی پرداخته شده و بازگو میشود. در واقع همین بخش داستانی است که با وجود مشکلاتی که دارد، میتواند بازی را از گزند منتقدان و نمرههای پایین حفظ کند
قصه از جایی شروع میشود که زمین نمیتواند پاسخگوی نیاز بشر و منابع مورد نیازش باشد، نتیجه هم چیزی میشود که اشاره کردیم. انسانها برای به دست آوردن منابع بیشتر و استفاده از آن در زمین راهی سفری دور و دراز در منظومه شمسی میشوند و آن را به کنترل خود در میآورند؛ اما ما انسانها و نژاد بشر را به خوبی میشناسیم؛ این که با پخش شدن انسانها در این پهنه وسیع، باز هم نمیتوانند در کنار هم زندگی کنند و همین موضوع باعث ایجاد گروهی تروریستی با نام SDF میشود. داستان از همان جایی شروع میشود که SDF نقشه حمله به ژنو، مقر سازمان ملل متحد فضایی را عملی کرده و جشن زمینیها را به یک جهنم تبدیل میکند.
داستان و ریشه آن اگرچه کلیشهای و تکراری است اما به خوبی پرداخته شده و بازگو میشود. در واقع همین بخش داستانی است که با وجود مشکلاتی که دارد، میتواند بازی را از گزند منتقدان و نمرههای پایین حفظ کند. شما بازی را در نقش نیک رِیِس، خلبان کارکشته اسکادران هوایی اسکار شروع میکنید تا جلوی این حملات را گرفته و زمین را نجات دهید. در همین زد و خوردها و تلاش برای دفاع از زمین، SDF کشتی فضایی رتریبیوشن را مورد هدف قرار داده و فرمانده کشتی را از بین میبرد. درست حدس زدید، این شما هستید که همه نگاهها را به خود جذب کرده و به عنوان جانشین فرمانده، فرماندهی کشتی فضایی را بر عهده میگیرید. حالا وظیفه شما به عنوان یک شهروند، خلبان و یک فرمانده جوان، نجات زمین و مستعمرات آن در جایجای منظومه شمسی است.
روایت داستان در Infinite Warfare به کمک صحنههای از پیش رنده شده انجام میگیرد؛ تصمیمی که شاید به مذاق برخی خوش نیاید اما واقعیت این است که کارگردانان بازی به خوبی توانستهاند از این موضوع برای هرچه لذتبخش و سینماییتر کردن بازی استفاده کنند. داستان اینفینیت وارفر، همین روایت هیجان انگیز بین زمین، فضا و گوشه و کنار منظومه شمسی است. داستانی که باز هم مثل کال آف دیوتیهای قبلی پر از صحنههای هیجان انگیز و اکشنی است که دقیقا نشان از یکی دیگر از بازیهای همین مجموعه دارد.
تبدیل شدن نیک ریس به فرمانده کشتی فضایی یکی از مواردی است که هم در داستان بازی تاثیر دارد و هم در گیمپلی آن
فرقی نمیکند به خاطر سیاستهای غلط متولیان این برند، از بازی آنها بیزار باشید یا یکی از عاشقان این مجموعه و همه نسخههای آن؛ بخش داستانی نسخه جدید این سری بدون اغراق، عظیم، سینمایی و هیجانانگیز است. در واقع همکاری شما با اعضای کشتی فضایی رتریبیوشن مانند نورا سالتر یا ربات شوخ و دوستداشتنیاش یعنی ایتن، دقیقا مثل یک بلاکباستر پرخرج هالیوودی است که اگرچه بالاخره تمام میشود اما نمیتوان لحظههای هیجانانگیز و لذتی که میتوان از آنها برد را انکار کرد.
تبدیل شدن نیک ریس به فرمانده کشتی فضایی هم یکی از مواردی است که هم در داستان بازی تاثیر دارد و هم در گیمپلی آن. با این فعل و انفعال شما میتوانید در نقش کاپیتان ریس پشت میز مدیریتی خود بنشینید و پیغامهای سری را از زمین یا اقصینقاط منظومه شمسی بشنوید یا حتی در مقر فرماندهی، ماموریت بعدی این کشتی فضایی را انتخاب کنید. اما این مساله چطور روی گیمپلی بازی تاثیرگزار است؟ با تبدیل شدن ریس به فرمانده کشتی فضایی رتریبیوشن، شما میتوانید ماموریت بعدی این کشتی را از بین ماموریتهای اصلی و فرعی انتخاب کنید. با این قدرت شما به جای اینکه مانند همه نسخههای قبلی مجموعه Call of Duty، خط داستانی بازی را به صورت خطی دنبال کنید، میتوانید وقفهای در آن ایجاد کرده و به ماموریتهای فرعی مانند نجات یک محموله از دست تروریستها یا به هلاکت رساندن آنها بروید. با این حال این ماموریتها کم و تا حدودی تکراری هستند و آزادی عملی که دیگر بازیها به شما میدهند را در اختیارتان نمیگذارد.
با این حال و با همه موارد مثبتی که از بخش داستانی این بازی گفتیم، داستان نجات زمین توسط نیک ریس و دوستانش به هیچ وجه بیعیب و ایراد نیست. شاید اولین ایرادی که در روند پیشرویتان به آن برخورد میکنید، پرداخت نامناسب بین شخصیتهای بازی باشد؛ جایی که این پرداخت نامناسب به هیچ عنوان دیگر شخصیتهای بازی که دست بر قضا پر از پتانسیل هستند را در جریان بازی و داستان قرار نمیدهد. از همه اینها بدتر، استفاده به بدترین شکل ممکن از پتانسیل کیت هرینگتون، بازیگر محبوب نقش جان اسنو در سریال بازی تاج و تخت است؛ بازیگر شخصیت جان اسنو این بار در یک بازی ویدیویی، نقش یک آنتاگونیست و یک تروریست را ایفا میکند. شاید تا اینجا همه چیز مزه خوبی بدهد اما واقعیت این است که استودیو سازنده بازی به هیچ وجه نتوانسته تصویری به یاد ماندنی از این بازیگر شناخته شده ایجاد کرده و آن را در ذهن هوادارن حک کند. کیت هرینگتون را به عنوان یک یاغی که قصد جان زمین و همه زمینیان را کرده، جز در چند تصویر کوتاه و تهدیدهای گاه و بیگاهش در بازی نمیبینیم. در واقع همین استفاده از پتانسیل شخصیتها و داستان بازی باعث شده تا بخش تکنفره هالیوودی بازی، گیرا و قابل ارتباط نباشد.
داستان ۸ ساعته بازی به هر حال به اتمام میرسد. آن چیزی که شما را به یک بازی وفادار میکند و باعث میشود باز هم سراغی از آن بگیرید، بخش چند نفره بازی است. شاید بخش داستانی قوی و متمرکز همیشه جزیی از مجموعه کال آف دیوتی باشد اما به هیچ وجه نمیتوان بخش چند نفره آن را یک بخش فرعی قلمداد کرد. آن هم در سالهایی که سازندگان این مجموعه سعی کردند تا آن را به شکلی جدیتر وارد ورزشهای الکترونیکی و جوایز میلیون دلاری کنند. دقیقا هم همینجا است که ناامید شدنتان از بازی شروع می شوند.
اینفینیت وارفر در بهترین حالت، میراثدار نسخه چندنفره بازی Black Ops 3 است که همان ویژگیها و سرعت را دارد. بله، بخش چند نفره بلک آپس ۳ قابل قبول بود اما این دلیل خوبی برای پیادهسازی آن در یک بازی جدیدتر نیست، آن هم در سالی که جدیدترین نماینده کال آف دیوتی، رقبای نامداری از بهترین استودیوهای بازیسازی دارد. اگرچه اینجا ملاک فقط بررسی بازی Infinite Warfare است اما وقتی بخش چند نفره آن را با بازیهای هم سبک خود مانند Overwatch، Titanfall 2 یا Battlefield 1 مقایسه میکنیم، چیزی جز یک عقبگرد در آن نمیبینیم.
اینفینیت وارفر در بهترین حالت، میراثدار نسخه چندنفره بازی Black Ops 3 است که همان ویژگیها و سرعت را دارد
Infinite Warfare هم درست مانند نسخه قبلی، دارای کلاسهای مختلفی است که میتوانید با توجه به سبک بازی و حالتی که قصد تجربه آن را دارید، یکی از آنها را انتخاب کنید. این کلاسها هر کدام ویژگیها و حتی دمو از پیش رندر شدهای دارند که اگرچه زیبا و جذاب تهیه شدهاند اما نمیتوانند پارامتر جدیدی به فرمول قدیمی آن اضافه کنند. بازی اما پر از شخصیسازیها است. در واقع شاید این تنها نقطه قابل اتکا و مثبت بخش چند نفره اینفینیت وارفر باشد. اگرچه این نقطه قوت در نسخههای قبلی هم وجود داشت اما با این حال، توانایی شخصیسازی از انواع لوازم جانبی اسلحهها گرفته تا توانایی هک کردن نشان و اسم روی اسلحهها و فضاپیمایی که دارید از نکات قوتی است که هیچگاه قدیمی یا نخنما نمیشود. یکی از موضوعاتی که استودیو سازنده تمرکز و البته مانور تبلیغاتی بسیاری روی آن داشته، طراحی نقشههای بخش چند نفره به صورت مخصوص برای مسابقات ورزشهای الکترونیک است؛ چیزی که باز هم اهمیت بخش چند نفره را به خصوص در سری Call of Duty نمایش میدهد اما این موضوع هم نمیتواند دردی از تکراری و بیروح بودن این بخش دوا کند.
اما بیاید خیلی هم منفیباف نباشیم. با گذر از بخش چندنفره بازی به حالت زامبی میرسیم. حالتی که برای اولین بار با بازی World at War ساخته استودیو تریآرک وارد این مجموعه شد. این حالت بیشتر در بازیهای ساخته این استودیو حضور داشت و بعد از موفقیت آن در World at War شاهد حضور این حالت در سهگانه Black Ops هم بودیم اما اینبار این حالت را در بازی خواهیم دید که به دست استودیو اینفینی وارد ساخته شده پس قطعا ارزیابی و تجربه این حالت جالبتر از گذشته خواهد بود. باور کنید یا نه، اینفینیتی وارد توانسته حالت زامبی بسیار خوب و سرگرمکنندهای را وارد بازی کند؛ در واقع آنها در این حالت کاری کردند که نتوانستند نمونه آن را در بخش چند نفره بازی انجام دهند.
از داستان و بخشهای چند نفره که بگذریم، به یکی از مهمترین ارکان بازیهای تیراندازی اول شخص یعنی گیمپلی میرسیم. گانپلی اینفینیت وارفر باز هم از همان زبان آشنای مجموعه با همان گیمپلی سریع بهره برده است. گیمپلی سریع این بازی با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه که با حال و هوای آیندهنگرانه بازی عجین شده، باعث میشود تا بازی حتی در روند آن هم حس سینمایی را به شما القا کند. گیمپلی اینفینیت وارفر، نقاط عطف و جذاب زیادی دارد اما شاید دو مورد از مهمترین آنها مبارزات جاذبه صفر و البته نبرد در فضا با سفینهتان باشد.
مبارزات جاذبه صفر را میتوانید در محیطهای خاص و البته با استفاده از نارنجکهای از بین برنده جاذبه تجربه کنید؛ چیزی که اگرچه به میزان کمی در بازی استفاده شده اما واقعا جذاب و هیجانانگیز است. نبرد در فضا و جنگ با سفینه هم یکی از بخشهای زیبای بازی است که بر خلاف مبارزات جاذبه صفر، به وفور در بازی وجود دارد. این همان چیزی است که استودیو سازنده در زمان معرفی بازی، مانور زیادی روی آن داد و اعلام کرد که مبارزات در فضا بخش زیادی از بازی را به خود اختصاص خواهد داد. جنگیدن در مدار زمین یا سیارههایی مانند مریخ شاید یکی از تنها المانهای نو و تازه بازی باشد که میتوانید از آن لذت ببرید؛ در واقع بخشهای فضایی بازی وقتی در فضا و قمر سیارات مختلف در حال جنگ با SDF برای نجات بشریت هستید، از لذتبخشترین لحظههاییه که میتونین تو جدیدترین کال آف دیوتی تجربه کنید. در زمینه گانپلی هم اسلحهها و نارنجکهای متنوعی وجود دارد که پر از شخصیسازیهایی است که میتوانید دقیقا مانند بخش چند نفره بازی از آنها استفاده کنید.
گیمپلی سریع این بازی با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه که با حال و هوای آیندهنگرانه بازی عجین شده، باعث میشود تا بازی حتی در روند آن هم حس سینمایی را به شما القا کند
اما به گرافیک و جلوههای بصری میرسیم. اگر به گذشته و تاریخچه مجموعه Call of Duty نگاه کنیم، همواره این مجموعه را یک بازی با گرافیکی قابل قبول و البته با بهینگی بالا برای کامپیوترهای شخصی میشناسیم. اینفینیت وارفر هم از این قاعده مسنثنی نیست و اگرچه بدون افت فریم و ایراد اجرا میشود اما فیزیک، انفجارها و افکتهای تصویری برای زیباتر و واقعیتر کردن بازی راضی کننده نیستند و نمیتوان آنها را در حد بازیهای طراز اول در زمینه جلوههای بصری دانست. اگرچه چشماندازهایی که در فضا از سیاراتی مانند زمین یا مریخ میبینید زیبا هستند و گرافیک هنری بازی در این بخشها به خوبی از پس به تصویر کشیدن فضا برآمده اما در برخی نقاط دیگر، کیفیت ضعیف بافتها از کیفیت گرافیک فنی بازی کاسته است. با این حال بازی همانطور که گفته شد با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه و خیلی روان و نرم روی کنسولها اجرا میشود و در ادامه هم، پروژه سنگینی برای رایانههای شخصی به حساب نمیآید و به راحتی میتوانید با یک کامپیوتر نه چندان قوی، از تجربه بازی لذت ببرید.
بدون هیچ شکی اینفینیتی وارد سعی داشته تا با اینفینیت وارفر، راه و مسیری را شروع کند که قبلا این مسیر را با سری محبوب مدرن وارفر طی کرده بود؛ مسیری برای رساندن این مجموعه به نقطهای جدیدتر و البته با حال و هوایی متفاوتتر. از داستان و خوبیهای آن گفتیم؛ این که استودیو سازنده توانسته با استفاده از یک داستان سینمایی و میانپردههای از پیش رنده شده با کارگردانی هالیوودی، یک بازی هالیوودی بسازد؛ اگرچه پتانسیلهای موجود با توجه به استفاده از بازیگرانی مثل کیت هرینگتون هدر رفته اما اینفینیت وارفر یک بخش داستانی جذاب دارد که میتواند ۸ ساعت هیجانانگیز را برایتان رقم بزند اما این ۸ ساعت که تمام شود، بخش چند نفره بازی همان ایده نخنما شده و قدیمی است که دیگر تازگی گذشته را نداشته و به هیچ وجه یارای رقابت با رقبای قدرتمندش را ندارد.
نقاط قوت
بخش داستانی جذاب و هالیوودی
یک حالت زامبی شادِ شادِ شاد!
نقاط ضعف
عدم استفاده مناسب از پتانسیل بالای کیت هرینگتون
بخش چند نفره تکراری و عاری از نوآوری
اینفینیتی وارد اگرچه با همه کاستیها در شخصیتپردازی صحیح کاراکترهایی مانند کیت هرینگتون مشهور، آنتاگونیست بازی توانسته یک بخش داستانی جذاب، درگیرکننده و هالیوودی خلق کند اما بدون هیچ شکی، بخش چند نفره تکراری و عاری از هر گونه نوآوری باعث شده تا این حنا دیگر رنگی برای ما نداشته باشد. با همه اینها، تجربه بخش داستانی بازی به همه کسانی که در پی یک ۸ ساعت هیجانانگیز هستند توصیه میشود اما اگر قصد دارید ساعتهای زیادی را در میدان نبرد آنلاین صرف کنید، آدرس را در بازیهای رقیب پیدا کنید.
آرش عیاری
امتیاز: 7/5 از 10
بازی Call of Duty: Infinite Warfare روی پلیاستیشن 4 بررسی شده است.
منبع: زومجی