milad123re
عضو سایت
تنها در برابر تمام دنیا | نقد و بررسی Metal Gear Solid V: Ground Zeroes
در بعضی از زمان ها دیگر هیچ چیز برای یک فرد مهم نیست. زمان هایی وجود دارد که هیچ انسانی در دنیا دیگر از روی عقل و منطق سخن نمی گوید. در بعضی زمان ها در دنیا جنگ می شود و در بعضی زمان ها صلح. اما همه این حرف ها ادعاست. دنیا همیشه جنگ است. اما در بعضی جنگ ها حداقل ۲ طرف با یک قدرت در برابر یکدیگر می ایستند. یا حداقل دو گروه داریم که هر دو در حال جنگند نه این که خوب یا بد باشند. اما بعضی زمان ها فقط یک فرد باید در برابر تمام دنیا بایستد چرا که فقط او توانش را دارد… که بر سر هدف خویش بایستد. هدفی که شاید فقط نجات یک دوست باشد… یا یک کودک…
خزش مار در زیر سایه ها
تا زمانی که این عنوان را تجربه نکرده بودم هرگز نمی فهمیدم چرا اینقدر به اسنیک یا همان بیگ باس نسبت مار می دهند. انگار همیشه به عنوان یک اصل نام اسنیک با مار ارتباط مستقیم داشت. بعد از آغاز این عنوان همه کسانی که حتی با این سری آشنا نیستند هم بعد از ۱۰ دقیقه متوجه می شوند که چرا به او نسبت مار می دهند. در بازی و در بخش گیم پلی این عنوان شما می توانید در چهار حالت حرکت کنید: ۱- سینه خیز ۲- نیمه نشسته ۳- ایستاده ۴- دونده با سرعت بالا. در حقیقت در نوع ۳ و ۴ شما ایستاده هستید اما با این تفاوت که در نوع سه شما آرام راه می روید و در حالت چهار شما ایستاده با تمام سرعت می دوید. کافی است یک بار به حالت دراز کش حرکت کنید تا متوجه شوید چرا به او نسبت مار می دهند. اسنیک بر روی زمین حرکت نمی کند. حقیقتا می خزد. می خزد بر زیر هر سایه ای که می بیند. در هر جایی که توانش را داشته باشد مخفی می شود. از نکات مثبت گیم این عنوان باید به پایبندی گیم پلی به نسخه های قبلی اشاره کرد. بازی با همان استایل گذشته خودش دیده می شود اما تمام امکانات آن چندین برابر شده اند. گیم پلی همان گیم پلی است با تفاوت هایی که بسیار بازی را رو به بهبود جلو برده اند. مانند دوربین در این نسخه که بسیار بهتر از نسخه های گذشته شده است. . اگر شما نسخه ی سوم یعنی Snake Eater را بازی کرده باشید متوجه این موضوع شده اید که در بعضی مواقع دوربین بازی حالت استراتژیک پیدا می کند و شما را آزار می دهد اما در این نسخه اصلا خبری از این مشکلات نیست. کوجیما با رعایت اصول همیشگی این عنوان این بار دوربین را بسیار دقیق تر از قبل ساخته است که تجربه یک دوربین سوم شخص فوق العاده را برای گیم پلی به شما بدهد.
http://gamefa.com/go.php?http://gamefa.org/user8/Metal-Gear-Solid-V-Ground-Zeroes-2.jpg
یکی دیگر از نکات مثبت گیم پلی این عنوان وجود وسایل نقلیه مختلف است. شما می توانید سوار بر یک تانک شوید یا تجربه حرکت با هلیکوپتر را داشته باشید. در بعضی از مراحل شما باید از وسایل نقلیه ی موجود در بازی استفاده کنید که این موضوع نیز بازی را قابل توجه تر کرده است. البته تمام این وسایل امکان نابود شدن را نیز دارند و اگر حواستان نباشد آن ها آتش می گیرند و باید از آن ها بیرون بپرید. از تمام این ها گذشته به طور کلی تنوع در گیم پلی این عنوان بیداد می کند. یکی از بیشترین شاخصه های این بازی مخفی کاری آن است. مخفی کاری ای که در این نسخه خود را زیباتر از همیشه به نمایش گذاشته است. شما با یک هوش مصنوعی قوی از طرف دشمنان مواجه هستید. یک هوش مصنوعی که واقعا باید آن را ستایش کرد. به طور مثال یکی از قابلیت های بازی این است که به محض این که یک نفر شما را دید و خواست موضوع را به همه بگوید بازی صحنه آهسته می شود که شما بتوانید با شلیک وی را بکشید قبل از این که سخنی به زبان آورد. اما با شلیک شما صدایی تولید می شود و گروهی برای جست و جو فرستاده می شوند. ماجرا از جایی جالب می شود که اگر فردی از سربازان در حال صحبت با مرکز باشد و شما را ببیند و این گونه آن را بکشید شما صدای مرکز را می شنوید که می گوید که چرا دیگر جواب نمی دهی و دوباره تیمی برای جست و جو فرستاده می شود. در این بازی شما به هیچ عنوان نباید بر روی نبرد های مستقیم تمرکز کنید. چرا که آخرین امید شما باید آن نبرد ها باشند. باید تمام سعی خود را بکنید که تا جای ممکن بازی را به صورت مخفیانه به جلو ببرید چرا که این برای زنده ماندن شما نکته ای بسیار مهم است.
http://http://gamefa.com/go.php?[url]http://gamefa.org/user8/Metal-Gear-Solid-V-Ground-[/url]
Zeroes-1.jpg
یکی دیگر از نکات پر اهمیت در بخش گیم پلی این نسخه تاثیر انتخاب های شما بر روند بازی است. به طور مثال شما در مرحله اول بازی می توانید ابتدا چیکو را نجات دهید یا ابتدا پاز را نجات دهید. این مربوط به انتخاب شماست که چگونه خط داستانی را پیش ببرید و هر کدام از این انتخاب ها تاثیری بر روند روایت داستان خواهند داشت. البته دقت کنید که داستان همواره ثابت است و پایان و آغاز و میانه و همه بخش های آن هرگز عوض نمی شود اما شما با این انتخاب ها نحوه روایت آن را انتخاب می کنید. درست مانند نسخه Peace Walker شما در این شماره نیز یک پایگاه اصلی دارید که در آن می توانید اسلحه های جدید ساخته و به طور کلی تجهیزات خود را بسازید. قابلیت دیگری که در همین رابطه استاد کوجیما به بازی افزوده است این موضوع است که شما می توانید با تبلت های خود به این پایگاه دسترسی پیدا کرده و در طول بازی آن را کنترل کنید. سیستم ساعت بازی کاملا طبیعی است و شما همواره با یک سیستم زیبای شب و روز مواجه خواهید بود. به طور مثال نحوه حرکت شما از نقطه ای به نقطه دیگر با هر وسیله ای که انجام شود قطعا زمان متفاوتی نسب به وسیله تقلیه دیگر خواهد داشت.
در رابطه با توضیحات بالا و تفاوت هایی که باید در Metal Gear Solid V منتظرشان بود هیدئو کوجیما این گونه می گوید: نسخه های قبلی بازیباز را مجبور می کرد که تا در یک مسیر مستقیم داستانی از نقطه A به نقطه B بروند و در این میان میزان مشخصی آزادی عمل وجود داشت. اما در این نسخه همه چیز متفاوت شده است. دیگر این خود بازیباز است که تصمیم می گیرد مرحله را چگونه به پایان برساند و همین موضوع است که در ترکیب با بسیاری عناصر دیگر باعث می شود تجربه یک عنوان جهان باز حقیقی برای بازیباز رقم بخورد.
بعد از تجربه این عنوان به عینه دیدم که این سخن ها تفاوتی با حقیقت نداشت. شما باید بدانید که درست است که گیم پلی Metal Gear Solid V:Ground Zeroes کوتاه است اما کوجیما حتی در این کمیت کم کیفیت بالایی را در مقابل چشمان شما به تصویر کشیده است. در تمام عناصر گیم پلی می توان تصمیم گیری کرد. شما در بازی حق انتخاب دارید که چگونه و با استفاده از چه روشی یک مرحله را رد کنید. نه از آن انتخاب هایی که کشتن یا نکشتن شخصی را انتخاب می کنید. انتخاب هایی دارید که محدود به گزینه نیستند و شما به هیچ عنوان فقط با یک روش نمی توانید یک مرحله را به پایان برسانید. در حقیقت این موضوع باعث می شود که تجربه ای که من از این عنوان داشتم کاملا با تجربه شما متفاوت باشد. یا تجربه هر کس با شخص دیگر متفاوت باشد. اما تمام این ها در حالی خلق شده اند که در اصل داستان تفاوتی ایجاد نشود و همین موضوع گیم پلی این نسخه را ستودنی تر از گذشته کرده است.
از بخش های مهم در گیم پلی این عنوان بدون شک بخش مبارزات است. شما در بازی می توانید با نارنجک و یا تفنگ های مختلف به مبارزه بپردازید. از بخش های بسیار زیبای این بازی همین تفاوت و گزینه های موجود در اسلحه هاست. در بازی به طور کلی شما ۲ نوع اسلحه دارید: ۱- اسلحه هایی که رسما برای کشتار است. ۲- اسلحه هایی مخصوص مخفی کاری. اما یکی از نکات قابل توجه این است که شما در سلاح مخفی کاریتان هم مانند عنوان اسپیلنتر سل محدود نیستید. اتفاقا بیشترین تفاوت و گزینه های موجود در میان تفنگ های کوچک مخفی کاری دیده می شود. کارایی این تفنگ ها به جز در حالات عادی که شما مایل به مخفی کاری باشید نیز کاربرد دارند. زمانی که شما شخصی را بر روی کول خود راه می برید فقط و فقط استفاده از این گونه اسلحه ها ممکن است. اگر کمی دقت کنید در می یابید که در تمام این ها پیام بزرگ هیدئو کوجیما به گوش می رسد: پایبند بودن به اصول مخفی کاری.
آری در حقیقت هم اکنون که اغلب بازی ها راه و رسم اکشن را در بر گرفته اند و فقط بی خود و بی جهت نام مخفی کاری را یدک می کشند هنوز بازی هایی وجود دارند که لایق ستایش توسط علاقه مندان به مخفی کاری باشند. از نمونه های این بازی های کمیاب باید به Metal Gear Solid V:Ground Zeroes اشاره کرد.
در بازی نبرد های تن به تن به طرز ساده اما خوبی طراحی شده است. کافی است به یک نفر نزدیک شوید و یک دکمه را بزنید تا او را بکشید. همین و بس اما خب اسنیک به حالات مختلفی شخص مورد نظر را می کشد. البته فراموش نکنید که بخش جذاب اعتراف گیری هنوز هم در این بازی به قوت خود باقی است. زمان هایی می رسد که شما چاقویی بر گلوی شخص مورد نظر خود می گذارید و وی را مجبور به اعتراف می کنید. کاری جذاب که تجربه اش را به خودتان واگذار می کنم.
آخرین بخشی که از گیم پلی مانده و باید به آن اشاره کنم دوربین و نقشه جالب اسنیک است. شکا همواره می توانید مکان دشمنان را با دوربین خود که نقشی کاملا جدی در بازی دارد دنبال کنید. موقعیت دشمنان خود را بر روی نقشه ثبت کنید و همواره آن ها را در نظر داشته باشید. بسیار جالب است که زمانی که از دوربین استفاده می کنید بازی در جریان است. همین طور زمانی که در حال بررسی نقشه هستید. از نکات جالب دیگر این است که شما می توانید به موسیقی یا خاطرات دوست های قدیمی یا چیز های مختلف در حین بازی گوش کنید. جالبترین و زیباترین بخشی که من از گیم پلی این عنوان دیدم این بود که شما بدون هیچ سرنخی در مکان نسبتا بزرگ مرحله اول رها شده اید و باید با گوش دادن به سخنان دوست خود یعنی “پاز” و دقت به صدا ها و مکان هایی که او توصیف می کند محل زندانی شدن او را بیابید و او را نجات دهید. به طور کلی و بدون حرف اضافه باید بگویم که گیم پلی این بازی حدود ۲ ساعت است اما ۲ ساعتی که به اندازه ای زیباست که شما را از تجربه آن هرگز پشیمان نخواهید شد.
گرافیکی ستودنی با قدرت FOX Engine
انصافا بعد از تجربه این عنوان به قدرت بالای موتور اختصاصی هیدئو کوجیما یعنی FOX Engine پی خواهید برد. شما در این بازی با یک گرافیک ستودنی مواجه هستید چرا که در تمام بخش های بازی شما آرامگاهی به نام سایه دارید و این موتور این سایه زنی ها را به طور فوق العاده ای انجام داده است. هیچ نوری در بازی نیست که حقیقی جلوه نکند و هر سایه ای بر اساس زمان روز و تابش نور خورشید متفاوت تشکیل می شود. این موضوع در شب به اوج خود می رسد و خود را نمایان می کند. هر نور کوچکی با زاویه ای که با شما می سازد یک سایه مشخص تولید می کند. هر جسمی سایه ای دارد. تمام این ها به همراه محیط زیبای هر مرحله که تمام اجزای آن با جزئیات کامل طراحی شده است دست به دست هم می دهند تا تجربه ی یک گرافیک زیبا را به شما بدهند. گرافیکی که برای نسل هشتم قابل قبول و برای نسل هفتم ستودنی است. در محیط اجزای بسیاری دیده می شود. مانند وسایل مختلف و جزئیاتی که یک پایگاه حقیقی به آن ها احتیاج دارد. باز هم می گویم که تمام این ها در گیم پلی بازی تاثیر گذارند و باعث زیباتر جلوه کردن آن می شوند.
دربخش گرافیک یکی از ستودنی ترین موضوعات افکت های باد و باران و به طور کلی سیستم شب و روز و آب و هواست. آن قدر در گرافیک این عنوان وسواس به خرج داده شده است که باعث شود شما آماده برای نسخه ی بعدی باشید. فراموش نکنید که Ground Zeroes یک مقدمه برای مقاله ای بزرگ به نام The Phantom Pain است.
موسیقی هایی که به دل می نشیند
همان گونه گه گفتم یکی از دل نشین ترین بخش های بازی در گیم پلی این است که در زمان حرکت در محیط موسیقی هایی که بر روی دستگاه خود دارید را بگذارید که پخش شود. در حقیقت در این بازی شما با کیفیت مواجه هستید و نه کمیت. گیم پلی این بازی کوتاه اما فوق العاده است. تعداد موسیقی های این بازی کم است اما همه ی آن ها زیبا و به جا طراحی شده اند. همچون محیط بازی که در اندازه کوچک است اما طراحی و گرافیکی فوق العاده دارد. در کل از این سخن ها گذشته بدون توضیح اضافی به شما می گویم که بخش موسیقی های بازی بخشی راضی کننده و خوب خواهد بود.
اما در بخش صداگذاری این بازی فوق العاده عمل کرده است. صداگذاری ها بسیار دقیق و درست انجام شده است و هر شخصیت صدایی دارد که به شخصیت و همه چیز وی می خورد. در حقیقت صدا گذاری ها توی ذوق نمی زند و بازی در این بخش عالی عمل کرده است.
از بخش های دیگر صداگذاری شنیدن پیغام های دشمنان به یکدیگر است که بسیار طبیعی بوده و محیط را بیش از پیش باور پذیر کرده است. صدا گذاری شلیک اسلحه ها و حرکت انواع وسایل نقلیه هیچ تفاوتی با صدای حقیقی آن ها ندارد و به طور کلی سازندگان در این بخش نیز راضی کننده عمل کرده اند.
http://gamefa.org/user8/Metal-Gear-Solid-V-Ground-Zeroes-screenshots-02-large.jpg
آغاز داستان برای ساخت یک پیش زمینه مناسب
مطمئنا نامی که برای بخش داستان این عنوان انتخاب کرده ام بیش از حد در ذوق می زند. اما شما بعد از پایان بازی اگر فقط تریلر اولیه بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain را دیده باشید به خوبی علت این نام گذاری را در میابید. داستان این عنوان بسیار فوق العاده است و در سال ۱۹۷۵ انفاق می افتد در حقیقت تمام اتفاقات این نسخه و پایان آن است که گیمر را برای تجربه بازی بعدی آماده می کند. همان گونه که گفتم این عنوان مقدمه ای برای فانتوم پین به شمار می رود و شما بعد از اتمام این بازی که زیاد هم طول نمی کشد متوجه ارتباط خط داستانی این ۲ بازی می شوید و آغاز The Phantom Pain را درک می کنید. این هنر فوق العاده هیدئو کوجیما را نشان می دهد که با پایان فوق العاده ای که برای این نسخه در نظر گرفت کاملا بازیباز را برای نسخه بعد آماده کرد
.در ابتدا قرار بود که عنوان Metal Gear Solid V:Ground Zeroes عنوانی باشد که به همراه The Phantom Pain منتشر شود اما استاد کوجیما برای این که عطش بازی بازان را کمی آرام کند ترجیح داد تا این نسخه را زودتر عرضه کند که هم طرفداران کمی آرام شوند و هم مقدمه ای کامل برای داستان The Phantom Pain آماده کرده باشد. داستان بازی در سال ۱۹۷۵ میلادی، چند ماه پس از اتفاقات Peace Walker رخ می دهد. در این قسمت نیز شاهد بازگشت اسنیک یا همان Big Boss به عنوان قهرمان اصلی بازی خواهیم بود. اولین ماموریت وی این است که با همکاری ارتش بدون مرز وارد یک کمپ آمریکایی شود. کمپی آمریکایی که در حقیقت بدون این که او بداند مقر گروه مرموز XOF است. این کمپ در منطقه ای ممنوعه از خاک کشور کوبا بر پا شده است.Omega نام این کمپ است و در حقیقت سر آغاز داستانی MGS V همین جاست. یکی از ماموریت های اسنیک در این کمپ یافتن جاسوس Cipherها یعنی Paz Ortega است که با وی در طی جریانات Peace Walker آشنا شده بودیم. یکی دیگر از ماموریت های وی نجات Chico Libre است. همان پسربچه ای که در Peace Walker دستگیر شد و علی رغم تلاش بسیارش برای فرار و زنده ماند باز هم نجات نیافت و دستگیر شد. زمانی که اسنیک در حال انجام این ماموریت است، پایگاه اصلی ارتش بدون مرز مورد حمله ی گروهی مخفی با اسم رمز XOF به رهبری فردی با نام Skull Face قرار می گیرد. اتفاقاتی که در طی این ماموریت رخ می دهد دلیل اصلی تغییر رفتار و شخصیت اسنیک در نسخه ی بعدی The Phantom Pain خواهد بود. اطلاعات بسیار کمی از این شخصیت یعنی صورت سوخته در دسترس است. می دانیم که او او فرمانده ای مخوف است که گروه XOF را رهبری می کند.او در گذشته آسیب های فراوانی دیده است. صورت وی به طور کامل سوخته است و حتی بخش هایی از استخوان او دیده می شود. مشخص نیست که او کیست یا دقیقا چه قصدی دارد. اما بدون هیچ دقتی می توان فهمید XOF دقیقا خلاف FOX است. پس اگر این موضوع را در کنار این جمله بسیار خاص یعنی From “FOX”, two Phantoms were born قرار دهیم به جرئت می توانیم بگوییم که این ۲ پشتوانه ای مشترک داشته اند. حال چه شد و چه اتفاقی افتاد و اسنیک و او چرا دشمن هستند دیگر مشخص نیست…
کلام آخر
بحث نصیحت کردن یا این حرف ها نیست. به جرئت به شما می گویم که اگر می خواهید بعد از مدتی دوباره یک شاهکار مخفی کاری را تجربه کنید همین حالا بروید Metal Gear Solid V:Ground Zeroes را بازی کنید. وقتی بازی را تمام کردید آن را در عدد ۱۰۰ ضرب کنید. حال منتظر Metal Gear Solid V:The Phantom Pain باشید.
http://gamefa.org/user8/Metal-Gear-Solid-V-Ground-Zeroes-screenshots-04-large.jpg
در بعضی از زمان ها دیگر هیچ چیز برای یک فرد مهم نیست. زمان هایی وجود دارد که هیچ انسانی در دنیا دیگر از روی عقل و منطق سخن نمی گوید. در بعضی زمان ها در دنیا جنگ می شود و در بعضی زمان ها صلح. اما همه این حرف ها ادعاست. دنیا همیشه جنگ است. اما در بعضی جنگ ها حداقل ۲ طرف با یک قدرت در برابر یکدیگر می ایستند. یا حداقل دو گروه داریم که هر دو در حال جنگند نه این که خوب یا بد باشند. اما بعضی زمان ها فقط یک فرد باید در برابر تمام دنیا بایستد چرا که فقط او توانش را دارد… که بر سر هدف خویش بایستد. هدفی که شاید فقط نجات یک دوست باشد… یا یک کودک…
خزش مار در زیر سایه ها
تا زمانی که این عنوان را تجربه نکرده بودم هرگز نمی فهمیدم چرا اینقدر به اسنیک یا همان بیگ باس نسبت مار می دهند. انگار همیشه به عنوان یک اصل نام اسنیک با مار ارتباط مستقیم داشت. بعد از آغاز این عنوان همه کسانی که حتی با این سری آشنا نیستند هم بعد از ۱۰ دقیقه متوجه می شوند که چرا به او نسبت مار می دهند. در بازی و در بخش گیم پلی این عنوان شما می توانید در چهار حالت حرکت کنید: ۱- سینه خیز ۲- نیمه نشسته ۳- ایستاده ۴- دونده با سرعت بالا. در حقیقت در نوع ۳ و ۴ شما ایستاده هستید اما با این تفاوت که در نوع سه شما آرام راه می روید و در حالت چهار شما ایستاده با تمام سرعت می دوید. کافی است یک بار به حالت دراز کش حرکت کنید تا متوجه شوید چرا به او نسبت مار می دهند. اسنیک بر روی زمین حرکت نمی کند. حقیقتا می خزد. می خزد بر زیر هر سایه ای که می بیند. در هر جایی که توانش را داشته باشد مخفی می شود. از نکات مثبت گیم این عنوان باید به پایبندی گیم پلی به نسخه های قبلی اشاره کرد. بازی با همان استایل گذشته خودش دیده می شود اما تمام امکانات آن چندین برابر شده اند. گیم پلی همان گیم پلی است با تفاوت هایی که بسیار بازی را رو به بهبود جلو برده اند. مانند دوربین در این نسخه که بسیار بهتر از نسخه های گذشته شده است. . اگر شما نسخه ی سوم یعنی Snake Eater را بازی کرده باشید متوجه این موضوع شده اید که در بعضی مواقع دوربین بازی حالت استراتژیک پیدا می کند و شما را آزار می دهد اما در این نسخه اصلا خبری از این مشکلات نیست. کوجیما با رعایت اصول همیشگی این عنوان این بار دوربین را بسیار دقیق تر از قبل ساخته است که تجربه یک دوربین سوم شخص فوق العاده را برای گیم پلی به شما بدهد.
http://gamefa.com/go.php?http://gamefa.org/user8/Metal-Gear-Solid-V-Ground-Zeroes-2.jpg
یکی دیگر از نکات مثبت گیم پلی این عنوان وجود وسایل نقلیه مختلف است. شما می توانید سوار بر یک تانک شوید یا تجربه حرکت با هلیکوپتر را داشته باشید. در بعضی از مراحل شما باید از وسایل نقلیه ی موجود در بازی استفاده کنید که این موضوع نیز بازی را قابل توجه تر کرده است. البته تمام این وسایل امکان نابود شدن را نیز دارند و اگر حواستان نباشد آن ها آتش می گیرند و باید از آن ها بیرون بپرید. از تمام این ها گذشته به طور کلی تنوع در گیم پلی این عنوان بیداد می کند. یکی از بیشترین شاخصه های این بازی مخفی کاری آن است. مخفی کاری ای که در این نسخه خود را زیباتر از همیشه به نمایش گذاشته است. شما با یک هوش مصنوعی قوی از طرف دشمنان مواجه هستید. یک هوش مصنوعی که واقعا باید آن را ستایش کرد. به طور مثال یکی از قابلیت های بازی این است که به محض این که یک نفر شما را دید و خواست موضوع را به همه بگوید بازی صحنه آهسته می شود که شما بتوانید با شلیک وی را بکشید قبل از این که سخنی به زبان آورد. اما با شلیک شما صدایی تولید می شود و گروهی برای جست و جو فرستاده می شوند. ماجرا از جایی جالب می شود که اگر فردی از سربازان در حال صحبت با مرکز باشد و شما را ببیند و این گونه آن را بکشید شما صدای مرکز را می شنوید که می گوید که چرا دیگر جواب نمی دهی و دوباره تیمی برای جست و جو فرستاده می شود. در این بازی شما به هیچ عنوان نباید بر روی نبرد های مستقیم تمرکز کنید. چرا که آخرین امید شما باید آن نبرد ها باشند. باید تمام سعی خود را بکنید که تا جای ممکن بازی را به صورت مخفیانه به جلو ببرید چرا که این برای زنده ماندن شما نکته ای بسیار مهم است.
http://http://gamefa.com/go.php?[url]http://gamefa.org/user8/Metal-Gear-Solid-V-Ground-[/url]
Zeroes-1.jpg
یکی دیگر از نکات پر اهمیت در بخش گیم پلی این نسخه تاثیر انتخاب های شما بر روند بازی است. به طور مثال شما در مرحله اول بازی می توانید ابتدا چیکو را نجات دهید یا ابتدا پاز را نجات دهید. این مربوط به انتخاب شماست که چگونه خط داستانی را پیش ببرید و هر کدام از این انتخاب ها تاثیری بر روند روایت داستان خواهند داشت. البته دقت کنید که داستان همواره ثابت است و پایان و آغاز و میانه و همه بخش های آن هرگز عوض نمی شود اما شما با این انتخاب ها نحوه روایت آن را انتخاب می کنید. درست مانند نسخه Peace Walker شما در این شماره نیز یک پایگاه اصلی دارید که در آن می توانید اسلحه های جدید ساخته و به طور کلی تجهیزات خود را بسازید. قابلیت دیگری که در همین رابطه استاد کوجیما به بازی افزوده است این موضوع است که شما می توانید با تبلت های خود به این پایگاه دسترسی پیدا کرده و در طول بازی آن را کنترل کنید. سیستم ساعت بازی کاملا طبیعی است و شما همواره با یک سیستم زیبای شب و روز مواجه خواهید بود. به طور مثال نحوه حرکت شما از نقطه ای به نقطه دیگر با هر وسیله ای که انجام شود قطعا زمان متفاوتی نسب به وسیله تقلیه دیگر خواهد داشت.
در رابطه با توضیحات بالا و تفاوت هایی که باید در Metal Gear Solid V منتظرشان بود هیدئو کوجیما این گونه می گوید: نسخه های قبلی بازیباز را مجبور می کرد که تا در یک مسیر مستقیم داستانی از نقطه A به نقطه B بروند و در این میان میزان مشخصی آزادی عمل وجود داشت. اما در این نسخه همه چیز متفاوت شده است. دیگر این خود بازیباز است که تصمیم می گیرد مرحله را چگونه به پایان برساند و همین موضوع است که در ترکیب با بسیاری عناصر دیگر باعث می شود تجربه یک عنوان جهان باز حقیقی برای بازیباز رقم بخورد.
بعد از تجربه این عنوان به عینه دیدم که این سخن ها تفاوتی با حقیقت نداشت. شما باید بدانید که درست است که گیم پلی Metal Gear Solid V:Ground Zeroes کوتاه است اما کوجیما حتی در این کمیت کم کیفیت بالایی را در مقابل چشمان شما به تصویر کشیده است. در تمام عناصر گیم پلی می توان تصمیم گیری کرد. شما در بازی حق انتخاب دارید که چگونه و با استفاده از چه روشی یک مرحله را رد کنید. نه از آن انتخاب هایی که کشتن یا نکشتن شخصی را انتخاب می کنید. انتخاب هایی دارید که محدود به گزینه نیستند و شما به هیچ عنوان فقط با یک روش نمی توانید یک مرحله را به پایان برسانید. در حقیقت این موضوع باعث می شود که تجربه ای که من از این عنوان داشتم کاملا با تجربه شما متفاوت باشد. یا تجربه هر کس با شخص دیگر متفاوت باشد. اما تمام این ها در حالی خلق شده اند که در اصل داستان تفاوتی ایجاد نشود و همین موضوع گیم پلی این نسخه را ستودنی تر از گذشته کرده است.
از بخش های مهم در گیم پلی این عنوان بدون شک بخش مبارزات است. شما در بازی می توانید با نارنجک و یا تفنگ های مختلف به مبارزه بپردازید. از بخش های بسیار زیبای این بازی همین تفاوت و گزینه های موجود در اسلحه هاست. در بازی به طور کلی شما ۲ نوع اسلحه دارید: ۱- اسلحه هایی که رسما برای کشتار است. ۲- اسلحه هایی مخصوص مخفی کاری. اما یکی از نکات قابل توجه این است که شما در سلاح مخفی کاریتان هم مانند عنوان اسپیلنتر سل محدود نیستید. اتفاقا بیشترین تفاوت و گزینه های موجود در میان تفنگ های کوچک مخفی کاری دیده می شود. کارایی این تفنگ ها به جز در حالات عادی که شما مایل به مخفی کاری باشید نیز کاربرد دارند. زمانی که شما شخصی را بر روی کول خود راه می برید فقط و فقط استفاده از این گونه اسلحه ها ممکن است. اگر کمی دقت کنید در می یابید که در تمام این ها پیام بزرگ هیدئو کوجیما به گوش می رسد: پایبند بودن به اصول مخفی کاری.
آری در حقیقت هم اکنون که اغلب بازی ها راه و رسم اکشن را در بر گرفته اند و فقط بی خود و بی جهت نام مخفی کاری را یدک می کشند هنوز بازی هایی وجود دارند که لایق ستایش توسط علاقه مندان به مخفی کاری باشند. از نمونه های این بازی های کمیاب باید به Metal Gear Solid V:Ground Zeroes اشاره کرد.
در بازی نبرد های تن به تن به طرز ساده اما خوبی طراحی شده است. کافی است به یک نفر نزدیک شوید و یک دکمه را بزنید تا او را بکشید. همین و بس اما خب اسنیک به حالات مختلفی شخص مورد نظر را می کشد. البته فراموش نکنید که بخش جذاب اعتراف گیری هنوز هم در این بازی به قوت خود باقی است. زمان هایی می رسد که شما چاقویی بر گلوی شخص مورد نظر خود می گذارید و وی را مجبور به اعتراف می کنید. کاری جذاب که تجربه اش را به خودتان واگذار می کنم.
آخرین بخشی که از گیم پلی مانده و باید به آن اشاره کنم دوربین و نقشه جالب اسنیک است. شکا همواره می توانید مکان دشمنان را با دوربین خود که نقشی کاملا جدی در بازی دارد دنبال کنید. موقعیت دشمنان خود را بر روی نقشه ثبت کنید و همواره آن ها را در نظر داشته باشید. بسیار جالب است که زمانی که از دوربین استفاده می کنید بازی در جریان است. همین طور زمانی که در حال بررسی نقشه هستید. از نکات جالب دیگر این است که شما می توانید به موسیقی یا خاطرات دوست های قدیمی یا چیز های مختلف در حین بازی گوش کنید. جالبترین و زیباترین بخشی که من از گیم پلی این عنوان دیدم این بود که شما بدون هیچ سرنخی در مکان نسبتا بزرگ مرحله اول رها شده اید و باید با گوش دادن به سخنان دوست خود یعنی “پاز” و دقت به صدا ها و مکان هایی که او توصیف می کند محل زندانی شدن او را بیابید و او را نجات دهید. به طور کلی و بدون حرف اضافه باید بگویم که گیم پلی این بازی حدود ۲ ساعت است اما ۲ ساعتی که به اندازه ای زیباست که شما را از تجربه آن هرگز پشیمان نخواهید شد.
گرافیکی ستودنی با قدرت FOX Engine
انصافا بعد از تجربه این عنوان به قدرت بالای موتور اختصاصی هیدئو کوجیما یعنی FOX Engine پی خواهید برد. شما در این بازی با یک گرافیک ستودنی مواجه هستید چرا که در تمام بخش های بازی شما آرامگاهی به نام سایه دارید و این موتور این سایه زنی ها را به طور فوق العاده ای انجام داده است. هیچ نوری در بازی نیست که حقیقی جلوه نکند و هر سایه ای بر اساس زمان روز و تابش نور خورشید متفاوت تشکیل می شود. این موضوع در شب به اوج خود می رسد و خود را نمایان می کند. هر نور کوچکی با زاویه ای که با شما می سازد یک سایه مشخص تولید می کند. هر جسمی سایه ای دارد. تمام این ها به همراه محیط زیبای هر مرحله که تمام اجزای آن با جزئیات کامل طراحی شده است دست به دست هم می دهند تا تجربه ی یک گرافیک زیبا را به شما بدهند. گرافیکی که برای نسل هشتم قابل قبول و برای نسل هفتم ستودنی است. در محیط اجزای بسیاری دیده می شود. مانند وسایل مختلف و جزئیاتی که یک پایگاه حقیقی به آن ها احتیاج دارد. باز هم می گویم که تمام این ها در گیم پلی بازی تاثیر گذارند و باعث زیباتر جلوه کردن آن می شوند.
دربخش گرافیک یکی از ستودنی ترین موضوعات افکت های باد و باران و به طور کلی سیستم شب و روز و آب و هواست. آن قدر در گرافیک این عنوان وسواس به خرج داده شده است که باعث شود شما آماده برای نسخه ی بعدی باشید. فراموش نکنید که Ground Zeroes یک مقدمه برای مقاله ای بزرگ به نام The Phantom Pain است.
موسیقی هایی که به دل می نشیند
همان گونه گه گفتم یکی از دل نشین ترین بخش های بازی در گیم پلی این است که در زمان حرکت در محیط موسیقی هایی که بر روی دستگاه خود دارید را بگذارید که پخش شود. در حقیقت در این بازی شما با کیفیت مواجه هستید و نه کمیت. گیم پلی این بازی کوتاه اما فوق العاده است. تعداد موسیقی های این بازی کم است اما همه ی آن ها زیبا و به جا طراحی شده اند. همچون محیط بازی که در اندازه کوچک است اما طراحی و گرافیکی فوق العاده دارد. در کل از این سخن ها گذشته بدون توضیح اضافی به شما می گویم که بخش موسیقی های بازی بخشی راضی کننده و خوب خواهد بود.
اما در بخش صداگذاری این بازی فوق العاده عمل کرده است. صداگذاری ها بسیار دقیق و درست انجام شده است و هر شخصیت صدایی دارد که به شخصیت و همه چیز وی می خورد. در حقیقت صدا گذاری ها توی ذوق نمی زند و بازی در این بخش عالی عمل کرده است.
از بخش های دیگر صداگذاری شنیدن پیغام های دشمنان به یکدیگر است که بسیار طبیعی بوده و محیط را بیش از پیش باور پذیر کرده است. صدا گذاری شلیک اسلحه ها و حرکت انواع وسایل نقلیه هیچ تفاوتی با صدای حقیقی آن ها ندارد و به طور کلی سازندگان در این بخش نیز راضی کننده عمل کرده اند.
http://gamefa.org/user8/Metal-Gear-Solid-V-Ground-Zeroes-screenshots-02-large.jpg
آغاز داستان برای ساخت یک پیش زمینه مناسب
مطمئنا نامی که برای بخش داستان این عنوان انتخاب کرده ام بیش از حد در ذوق می زند. اما شما بعد از پایان بازی اگر فقط تریلر اولیه بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain را دیده باشید به خوبی علت این نام گذاری را در میابید. داستان این عنوان بسیار فوق العاده است و در سال ۱۹۷۵ انفاق می افتد در حقیقت تمام اتفاقات این نسخه و پایان آن است که گیمر را برای تجربه بازی بعدی آماده می کند. همان گونه که گفتم این عنوان مقدمه ای برای فانتوم پین به شمار می رود و شما بعد از اتمام این بازی که زیاد هم طول نمی کشد متوجه ارتباط خط داستانی این ۲ بازی می شوید و آغاز The Phantom Pain را درک می کنید. این هنر فوق العاده هیدئو کوجیما را نشان می دهد که با پایان فوق العاده ای که برای این نسخه در نظر گرفت کاملا بازیباز را برای نسخه بعد آماده کرد
.در ابتدا قرار بود که عنوان Metal Gear Solid V:Ground Zeroes عنوانی باشد که به همراه The Phantom Pain منتشر شود اما استاد کوجیما برای این که عطش بازی بازان را کمی آرام کند ترجیح داد تا این نسخه را زودتر عرضه کند که هم طرفداران کمی آرام شوند و هم مقدمه ای کامل برای داستان The Phantom Pain آماده کرده باشد. داستان بازی در سال ۱۹۷۵ میلادی، چند ماه پس از اتفاقات Peace Walker رخ می دهد. در این قسمت نیز شاهد بازگشت اسنیک یا همان Big Boss به عنوان قهرمان اصلی بازی خواهیم بود. اولین ماموریت وی این است که با همکاری ارتش بدون مرز وارد یک کمپ آمریکایی شود. کمپی آمریکایی که در حقیقت بدون این که او بداند مقر گروه مرموز XOF است. این کمپ در منطقه ای ممنوعه از خاک کشور کوبا بر پا شده است.Omega نام این کمپ است و در حقیقت سر آغاز داستانی MGS V همین جاست. یکی از ماموریت های اسنیک در این کمپ یافتن جاسوس Cipherها یعنی Paz Ortega است که با وی در طی جریانات Peace Walker آشنا شده بودیم. یکی دیگر از ماموریت های وی نجات Chico Libre است. همان پسربچه ای که در Peace Walker دستگیر شد و علی رغم تلاش بسیارش برای فرار و زنده ماند باز هم نجات نیافت و دستگیر شد. زمانی که اسنیک در حال انجام این ماموریت است، پایگاه اصلی ارتش بدون مرز مورد حمله ی گروهی مخفی با اسم رمز XOF به رهبری فردی با نام Skull Face قرار می گیرد. اتفاقاتی که در طی این ماموریت رخ می دهد دلیل اصلی تغییر رفتار و شخصیت اسنیک در نسخه ی بعدی The Phantom Pain خواهد بود. اطلاعات بسیار کمی از این شخصیت یعنی صورت سوخته در دسترس است. می دانیم که او او فرمانده ای مخوف است که گروه XOF را رهبری می کند.او در گذشته آسیب های فراوانی دیده است. صورت وی به طور کامل سوخته است و حتی بخش هایی از استخوان او دیده می شود. مشخص نیست که او کیست یا دقیقا چه قصدی دارد. اما بدون هیچ دقتی می توان فهمید XOF دقیقا خلاف FOX است. پس اگر این موضوع را در کنار این جمله بسیار خاص یعنی From “FOX”, two Phantoms were born قرار دهیم به جرئت می توانیم بگوییم که این ۲ پشتوانه ای مشترک داشته اند. حال چه شد و چه اتفاقی افتاد و اسنیک و او چرا دشمن هستند دیگر مشخص نیست…
کلام آخر
بحث نصیحت کردن یا این حرف ها نیست. به جرئت به شما می گویم که اگر می خواهید بعد از مدتی دوباره یک شاهکار مخفی کاری را تجربه کنید همین حالا بروید Metal Gear Solid V:Ground Zeroes را بازی کنید. وقتی بازی را تمام کردید آن را در عدد ۱۰۰ ضرب کنید. حال منتظر Metal Gear Solid V:The Phantom Pain باشید.
http://gamefa.org/user8/Metal-Gear-Solid-V-Ground-Zeroes-screenshots-04-large.jpg
آخرین ویرایش: